سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حقّ سرپرست علمی تو آن است که وی رابزرگ بشماری و مجلسش را محترم بشماری و به او نیک گوش کنی [امام سجّاد علیه السلام]
معراج انسانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

حلول ماه شعبان ماه رسول خدا تبریک میگوئیم

بر جمال محمد وآل محمد صلوات

فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت    ج‏4    95  

 باب پنجم رسول اکرم صلى الله علیه و آله زبان مبارکش را در دهان حسنین مى‏نهاد و از آنها رفع تشنگى مى‏کرد .....  ص : 94

(2) [تهذیب التهذیب ابن حجر 2/ 298] از «اسحاق بن ابو حبیبه» از «ابو هریره» روایت مى‏کند که گواهى مى‏دهم در یکى از اوقات، همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حرکت مى‏کردیم که ناگهان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله صداى حسنین را شنید که مى‏گریستند و مادر ایشان هم همراه آنها بود. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله با سرعت بسوى آنها شتافت و از زهرا علیها السّلام پرسید: چرا این دو فرزندم مى‏گریند؟ فاطمه علیها السّلام پاسخ داد: از شدّت تشنگى! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به سراغ مشک کهنه‏اى- آب را بهتر از مشک نو سرد مى‏کند- که با آب آن وضو مى‏گرفت، رفت. ولى آن روز آب بسیار کم بود و مردم همه دنبال به دست آوردن آب بودند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فریاد زد: آیا کسى از شما آب همراه دارد؟ همراه هیچکس قطره‏اى آب یافت نمى‏شد! آنگاه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به فاطمه علیها السّلام، فرمود: یکى از آن دو فرزند را به من بده. فاطمه علیها السّلام یکى از آنها را از زیر چادرش بیرون آورد و پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله او را در حالیکه‏مى‏گریست به سینه چسبانید و زبان مبارکش را در میان دهان او فرو برد او زبان مبارک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله رامى‏مکید تا سیراب شد و از گریه باز ایستاد و همین رفتار را با فرزند دیگرش هم انجام داد.

 

نام: على

 پدر: امام حسین علیه السلام،

مادر: شهربانو(دختر یزدگرد سوّم)

 شهرت: سجّاد، زین العابدین

 زمان و محل تولّد: روز پنجم شعبان سال 38 هجرى )یا 15 جمادى الاولى همان سال) در مدینه.

زمان و محل شهادت: در 12 یا 18 و یا بنابر مشهور در 25 محرم سال 95هجرى در مدینه به تحریک هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید.

مرقد شریف: در مدینه منوّره در قبرستان بقیع

 دوران زندگى: در دو بخش: 1 -  22  سال با پدر.

  2 -35 سال عصر امامت خود.

طاغوتهاى زمان: 9 نفر، از یزید تا هشام بن عبد الملک(دهمین خلیفه اموى).

رهبرى و رهبران الهى: وقتى که مى شنویم وحى مارا به ولایت فرمان مى دهد دچار حیرت وشگفتى مى شویم و از خود مى پرسیم: این همه تأکید پى در پى و این همه تعبیرهاى فراوان و ترغیب و تشویق براى چیست؟ خداوند مى فرماید: (أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)1)).

"از خدا و رسول و اولى الامر خودتان پیروى کنید.

" قرآن همواره ما را به فرمانبردارى از زمامداران شرعى و پذیرفتن اوامر آنان فرا مى خواند و از فرمانبرى طاغوتها و ظالمان نهى مى کند،بیش از صد مورد بر ضرورت سرپیچى از ستمگران دستور مى دهد و باصیغه هاى گوناگون و با شیوه هاى مختلف بر ضرورت التزام و پاى بندى بشر به اطاعت و انضباط، تصریح مى کند.

در قرآن کریم آمده است: (فَلاَ وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیَما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً)2)).

"نه چنین است، به پروردگارت سوگند که اینان ایمان نیاورند مگر آنکه درنزاعشان تو را حاکم کنند و از آنچه حکم کرده اى احساس سختى و دلتنگى نکنند وکاملاً تسلیم تو باشند.

" در دهها آیه قرآنى و به تعبیرهاى گوناگون بر ضرورت رجوع به خداوپیامبرش همواره تأکید شده است.

 

 

پس از درگذشت فاطمه (سلام الله علیها)، خورشید به سوگ نشست و خزان خیمه سنگین و استوار خود را بر سر این سرای گسترد.

 علی (علیه السلام) - که عاشورا را در آینه آینده می پایید - می بایست هر چه زودتر همسری اختیار کند.

 می دانست برادرش عقیل نسب شناسی چیره دست و آگاه است.

 از این رو، وی را نزد خود فرا خواند:

برادرم عقیل! از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان باشد چندی است که در اندیشه خود سر در گریبانم. از سویی، فراق فاطمه بر سینه ام تنگی می کند و جانم از این درد به ستوه آمده است؛ خودم هیچ! میوه های دلم و ثمره های فاطمه ام هنوز خردسالند و داغ بی مادری، نهال وجودشان را سخت پژمرده است.

از سوی دیگر، اندیشه های بلندی در سر دارم. باید برای آینده کاری بکنم.

- برادر! عقیل به فدای فرزندان تو باد! بگو اگر چاره ای باشد، من هیچ فروگذار نخواهم کرد.

آری! تو را می شناسم. این چنین است که می گویی. اما...

جان برادر! اگر برای فرزندانت در اندیشه مادری بگو تا با تمام رغبت آستینم را بالا بزنم.

آری! خدایت خیر دهاد! همین است که گفتی.

چشم عقیل روشن باد! اما چه کسی؟ هرکه باشد خود سراغ منزلش را خواهم گرفت و از طرف تو به خواستگاریش خواهم رفت.

خدایت تو را چشم روشن دهاد! برادر! هنوز نظرم به کسی جلب نشده است. اکنون تو یاریم کن. می دانم در علم انساب سر آمدی و از این رو، بر خرد و کلان قبایل واقفی. زنی را برایم برگزین که در شجاعت و دلاوری میراث بر یلان و رادمردان روزگار و از تبار شجاعان و دلاورمردان عرب باشد که از او برایم فرزندی چابک، نیرومند و تنومند در وجود آید. 

خواسته ات را به زودی زود جامه عمل خواهم پوشاند...

دیری نپایید که عقیل فاطمه دختر "حزام بن خالد" را به حضرتش معرفی کرد؛ زنی از قبیله "بنی کلاب" مشهور به "فاطمه کلابیه".

فاطمه چهار فرزند به دنیا آورد، یکی از دیگری رعناتر، رشیدتر و قامت بر افراشته تر.

از این چهار، عباس ماه پاره آنها بود و از هر سه دیگر کوهتر و با صلابت تر...

و امروز همان روزی بود که مه پاره بنی هاشم از افق مدینه درخشیدن گرفت و با آمدن این نوزاد نو رسته، موج سرور و شادمانی خانه علی(علیه السلام) را برداشت.

 

 

 

 



غلامرضازاهدی تبار ::: جمعه 87/5/18::: ساعت 7:49 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :2674

>> درباره خودم <<
معراج انسانیت
غلامرضازاهدی تبار
دین راهی است برای سبک بال بودن انسان است تابتواند درآسمان فضیلت پروازکند پس باید جامعه را با دین آشنا نمود تا بافضیلت آشنا شود

>>لوگوی وبلاگ من<<
معراج انسانیت

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<